عرشیا وقتی به دنیا اومد شرایط روحی خوبی نداشتم، با مستاجری و بیکاری شوهرم هیچ تصوری از آینده نداشتم!!! دوران بارداریم همه اش میگفتم چرا باید یکی دیگه رو به این دنیا اضافه کنم، دنیایی که هیچ کس به همدیگه کمک نمیکنه!!!
بارداریم ناخواسته بود تو 4 ماهگی متوجه شدم!!! وقتی که سونوگرافی گفت: باردارم. خیلی ناراحت شدم، دکتر فکر کرد گریهام از سر ذوقِ، در حالی که نبود. من تو اون دوران قرصهای ضد افسردگی میخوردم نمیدونستم ( خودت میتونید تصور کنید چی تو فکرم بود!!!) من فکر میکردم با قرصهای که خوردم حتما بچه سالم نیست!!! کلا دوران بارداریم نگران و مضطرب بودم حتی به شوهرم هم چیزی نگفتم.
دعا دعا میکردم بچه به دنیا نیاد. چون تو اینترنت خونده بودم قرصهای افسردگی چه تاثیری روی جنین میزاره!!! خیلی نگران بودم تا اینکه عرشیا به دنیا اومد وقتی بغلش کردم، از خودم خجالت کشیدم که چرا اون جوری فکر میکردم،وقتی بغلم بود همهی مشکلاتم یادم رفت حس خیلی خاصی بود!!!
وقتی بغلم بودم از خدای خودم خواستم عرشیا فقط سالم باشه!!!هر روز به تمام رفتار و عملکرد عرشیا به دقت نگاه میکردم از مامانم و مادرشوهر،متخصص کودک و… درباره ویژگی بچه سالم سوال میکردم. مثلا میپرسیدم: بچه تو 10 روزگی چه وزنی باید داشته باشه؟ بچه کی گردن میگیره؟ بچه کی به صدای مادر واکنش نشون میده و…..
عرشیا نزدیک سه ماهش بود که تو عروسی پسر خالهام متوجه شدم هنوز عرشیا گردنش یه جوریه، چون نوهی عمهام با عرشیا به دنیا اومده بود. گردنش خوب بود سفت بود ولی عرشیا انگار مثل اون نبود!!!کل عروسی به عرشیا و نوهی عمهام نگاه کردم اصلا نفهمیدم عروسی چی شد!!
فرداش با شوهرم پیش دکتر کودک رفتیم بهش گفتم بچه من هنوز گردن نگرفته چیکار کنم؟ دکتر گفت: بزار یه بار ارزیابی کنم ببینم مشکل از کجا است. دکتر ارزیابی کرد و گفت : به نظرم مشکلی نیست یه خورده زیادی حساس شدی اگر چند وقت باهاش تو خونه کار کنی بهتر میشه انقدر به این بچه حساس نباش(آخه من هر هفته به دکتر عرشیا به بهانههای مختلف زنگ می زدم یه بار میگفتم چرا عرشیا موقع شیر دادن بهم نگاه نمیکنه، چرا به صدا واکنش نشون نمیده و….).
بنده خدا همیشه با حوصله هم جوابم میداد. خلاصه این سری هم گفت نگران نباش. ازشون سوالات زیادی پرسیدم مثلا اینکه چطوری متوجه بشم بچهام هنوز گردن نگرفته؟ برای اینکه بچه بتونه گردن بگیره چیکار باید بکنم؟ چرا بعضی از بچهها گردنشون شله؟ چه تمریناتی تو خونه انجام بدم که زودتر گردن بگیره؟ و….
تو این مقاله قصد دارم همه جوابهای که خانم دکتر بهم گفت رو با شما به اشتراک بزارم تا شما با خیال راحت و آگاهی بچهتون رو بزرگ کنید و مثل من انقدر حرص نخورید!!!
پیشنهادی: چکار کنیم تا راه رفتن کودکانمان بهتر شود.
مغز به عنوان سیستم فرمانده بدن درون جمجمه قرار گرفته و اعصاب همانند سیمهایی از مغز منشا گرفته و در سوی دیگر به عضلات بدن وصل می شوند.
مغز با ارسال پیامهای عصبی به عضلات از طریق اعصاب موجب انقباض آنها شده و حرکات هدفمند و کاربردی از قبیل گردن گرفتن، غلت زدن، دراز کردن دست و گرفتن عروسک، ادای حروف و کلمات مختلف، راه رفتن، پرتاب کردن توپ، راه رفتن روی جدول کنار خیابان و … در کودکان مشاهده میشوند.
به توانایی مغز در ایجاد و هدایت حرکات در طی فعالیتهای روزمره زندگی “کنترل حرکتی” گفته میشود. بنابراین کنترل حرکتی محصول مشترک مغز و عضلات بدن بوده و قطعا تعامل این دو زمینهساز بروز حرکات طبیعی و هدفمند در کودکان میباشند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، پیامهای عصبی از مغز به عضلات میرسند. این پیامها دو هدف عمده دارند. بخشی از آنها صرف نگه داشتن عضله در حالت آماده باش میشوند و به اصطلاح “تون عضلانی” را ایجاد میکنند.
بخشی دیگر سبب پیدایش حالاتی میشوند که در طی آنها گروههای مختلف عضلانی “هماهنگ” با هم منقبض شده و حرکات نرم و روان از انسان سر میزند.
این بخش از پیامها نه تنها باعث بروز هماهنگی در میان عضلات مختلف شده بلکه باعث ایجاد “مکانیسمهایی” میشوند که بوسیله آنها تون عضلانی به نحو موثری در میان عضلات بدن توزیع میشود.
در نتیجه، کودک وضعیتهایی را به خود میگیرد که در فعالیتهای روزمره زندگی کاربرد داشته و نیز میتواند حرکات متنوعی را با فراغ بال انجام دهد. بطور خلاصه کنترل حرکتی نتیجه سه عامل میباشد:
هنگامی که شما عضله شخص دیگری را لمس میکنید، حالتی از سفتی و قوام عضله در زیر دستان شما احساس میشود. به سفتی و قوام یک عضله اصطلاح “تون عضلانی” اطلاق میشود.
به منظور هر چه بیشتر روشن شدن ماهیت تون عضلانی و نقش آن در شکلگیری حرکت، و یا طی کردن موفقیت آمیز مراحل رشدی در یک کودک، اجازه دهید تا آن را با یک مثال برای شما شفافتر کنم، زمانی که شما اتومبیل خود را روشن میکنید، دور موتور روی عدد یک قرار گرفته و اتومبیل آماده حرکت است.
اگر دور موتور اتومبیل بیش از یک باشد، آغاز رانندگی با مشکل مواجه شده و در مقابل، اگر دور موتور کمتر از یک بوده و یا اصلا روشن نشود، رانندگی تقریباً سخت یا بعضاً غیر ممکن میگردد. به عبارت دیگر، تون برای یک عضله همانند دور موتور مناسب برای یک اتومبیل است. برای اینکه حرکت در تمام قسمتهای بدن به طور طبیعی آغاز گردد و ادامه پیدا کند، باید عضلات آن ناحیه در درجه اول تون مناسبی داشته باشند.
اگر عضله تون بالایی (هایپرتون، اسپاستیسیتی) داشته باشد (یا به عبارت دیگر سفت باشد)، همانند اتومبیلی است که بیش از حد گاز میخورد. در نتیجه در این فرد شروع حرکت (به عنوان مثال باز کردن مفصل آرنج یا باز و بسته کردن دهان) و یا کسب یک مرحله رشدی (به عنوان مثال گردن گرفتن، ایستادن و راه رفتن) به سختی انجام میشود.
از طرف دیگر، اگر عضلات از تون پایینی برخوردار باشد، همانند اتومبیلی هستند که دور موتور آن کم بوده و به سختی گاز میخورد. در نتیجه در این کودک نیز انجام یک حرکت، قرارگیری در یک وضعیت و یا کسب مراحل رشدی به سختی انجام شده یا صورت نمیپذیرد.
بنابر آنچه گفته شد تون عضلانی طبیعی، پایهایترین عامل برای کنترل حرکتی مناسب محسوب میشود والدین باید به این نکته توجه داشته باشند که در صورت مشاهده هرگونه علائم ونشانههای از قبیل:
به پزشک متخصص مغز و اعصاب اطفال مراجعه کرده و یا از یک کاردرمانگر و گفتاردرمانگر مشورت بگیرند. تشخیص و مداخله زودهنگام میتواند از بروز مشکلات و عوارض ناشی از تون عضلانی غیر طبیعی جلوگیری کند
همیشه شنیدن این جملات از زبان پزشک متخصص و یا درمانگر کودکان مبتلا به فلج مغزی و تاخیر حرکتی میتواند برای والدین آنها دردناک و شوک آور باشد:
“بخشی از مغز کودک شما آسیب دیده و به درستی کار نمیکند. به همین علت هم او نتوانسته رشد طبیعی خود را شروع کرده و طی کند.” اکثر والدین خوب به این نکته واقف هستند که مغز فرمانده بدن بوده و بقیه دستگاهها (عضلانی، قلب و عروق، غدد و…) زیر نظر او مشغول به کار هستند.
بنابراین بعد از شنیدن این جملات و یا جملاتی نظیر به آنها به شدت متاثر شده و روحیه خود را از دست میدهند. آنها بر این باور غلط هستند که به دنبال آسیب مغزی یا ضربات وارده به سر، مغز دیگر بهبود نیافته و کاری از دست کسی بر نمیآید.
بله! “این یک باور اشتباه است.” که به صورت خرافه گونه وجود داشته و همچون موریانه امید و آمال والدین را از درون میخورد و از بین میبرد. حال که فهمیدیم باور “بهبود ناپذیر بودن مغز آسیب دیده” غلط است، بیایید به عنوان یکی از ارکان مهم یادگیری حرکتی به بررسی چرایی و چگونگی آن بپردازیم.
اما اصل ماجرا! نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که یکی از ویژگیهای مهم مشترک تمام بافتهای بدن، توانایی تغییر بافت و سازگاری آن در برابر عوامل خارجی (از جمله آسیب!) است.
این خصوصیت باعث میشود که بافت مد نظر عملکرد خود را حفظ کرده و یا بازیابی کند. پینه بستن پوست در برابر فشارهای خارجی، وارد شدن گلبولهای قرمز نارس (رتیکولوسیتها) به خون به دنبال خونریزی و یا کم خونی مزمن به منظور جبران کمبود گلبولهای قرمز، کشیده شدن پوست شکم به دنبال بارداری و افزایش لوردوز کمری در خانمهای باردار همگی مثالهایی هستند که به خوبی توانایی سازگاری بافتهای بدن در برابر عوامل نابهنجار خارجی را نشان میدهند.
به این ویژگی مهم بافتهای بدن، خاصیت پلاستیک (انعطاف پذیر) بودن اطلاق میشود.از آنجا که مواد پلاستیکی در مقابل عوامل فشارهای مخرب خارجی، انعطافپذیری نشان داده و خود را با آن وفق میدهند، بافتهای بدن نیز با اعمال تغییراتی در ساختار( آناتومی) و عملکرد( فیزیولوژی) خود به عوامل آسیب رسان و انواع صدمات واکنش نشان داده و خود را با آنها سازگار میکنند تا بتوانند تمام عملکرد یا بخشی از عملکرد خویش را حفظ کنند.
سیستم عصبی نیز از این قافله عقب نمانده و دارای خاصیت پلاستیکی( انعطاف پذیری) است. به خاصیت انعطاف پذیری سیستم عصبی نوروپلاستیسیتی گفته میشود. این ویژگی اساس توانبخشی عصبی در بیماریها و ضایعاتی است که سیستم عصبی انسان را درگیر میکند.
هرچه میزان آسیب عصبی کمتر باشد، کارایی این پدیده بیشتر خواهد بود. نکته بسیار مهم این است که پس از وقوع بیماریها؛ سیستم عصبی میتواند با مداخلات پزشکی( داروها) و توانبخشی بر توان نوروپلاستیسیتی مغز تاثیر گذاشته، آن را افزایش داد و از آن در جهت بهبودی هرچه بیشتر سیستم عصبی استفاده نمود. مداخلات توانبخشی و داروهای خاص به دو گونه باعث افزایش خاصیت نوروپلاستیسیتی میشوند:
چون بعد از اینکه شیرخوار شما بتواند کنترل خوبی روی سرش داشته باشد، میتواند بنشیند، بچرخد و شروع به خزیدن کند و گردن گرفتن نوزاد یکی از مراحل مهم برای آغاز حرکت کردن در او است. همچنین قبل از شروع خوردن غذاهای جامد، شیرخوار به کنترل خوب سر نیاز دارد. او باید قادر به نشستن باشد تا بتواند سر خود را ثابت نگه دارد و به درستی غذا بخورد.
لازم نیست کارهای زیادی برای تشویق گردن گرفتن نوزاد و کنترل سر انجام دهید. اما باید مراقب باشید که در ماههای اول از سر او حمایت کنید. هنگام بلند کردن او، گردن و سر کودک را در کف دست خود نگه دارید.
گردن گرفتن نوزاد، یک روند طبیعی در رشد و تکامل او به شمار میرود. معمولا شیرخواران این توانایی را کمکم به دست میآورند و کامل شدن آن تا شش ماهگی طول میکشد. اما بعضی کودکان به دلایل مختلف نمیتوانند این کار را به تنهایی انجام دهند از جمله عوامل تاثیر گذار:
تمرینات کاردرمانی برای گردن گرفتن نوزاد یکی از مهمترین بخشهای کاری کاردرمانگران ویژه کودک محسوب میشود ، امروزه کاردرمانگران تخصص و تجربه ویژهای در تمرینات سر و گردن کودکان با تاخیر حرکتی و .سی پی پیدا کردند و علم و تجربه کافی در این زمینه دارند.
در این متن تلاش کردهایم تا به تمریناتی در خصوص سر و گردن کودکان بپردازیم که در منزل هم توسط والدین این نوزادان قابل اجرا باشد در واقع سادگی و راحت بودن اجرای این تمرینات، راز موفقیت تمرینات کاردرمانی در سر و گردن کودکان در منزل می باشد.با توجه به حساسیت تمرینات گردن و مخاطرات انجام آن توسط افراد غیر متخصص در این متن فقط به شیوههای وضعیت دهی و تمرینات ساده در کودک بسنده کردهایم. چنانچه میخواهید در مورد کاردرمانی کودکان و انواع آن آشنا شوید خواندن مقاله کاردرمانی کودکان را از دست ندهید.
از بدو تولد تا یک ماهگی برای اینکه گردن گرفتن او بهتر شود او را در حالتهای مختلف بخوابانید. خوابیدن نوزاد فقط به پشت باعث میشود که پس سر او صاف شود.
برای پیشگیری از چنین حالتی، او را در شکلهای مختلف بغل کنید تا سرش حرکت داشته باشد. میتوانید به آرامی سرش را بچرخانید.
نوزاد در چند ماه نخست زندگیاش به آغوش والدین نیاز دارد. ارتباط چشمی با نوزاد به منظم کردن تنفسش کمک میکند. ابتدا سر او را با دست بگیرید و بعد با دست دیگرتان کمر او را بلند کنید.
در آغوش گرفتن نوزاد باعث میشود او گرمای بدن شما را احساس کند و صدای ضربان قلبتان را بشنود. در این شرایط او احساس امنیت میکند. پس از دو هفتگی او را روی قفسهی سینه یا دستتان روی شکم بگذارید. این موضوع هم به تقویت عضلات گردن و هم گرفتن آروغ او کمک میکند.
بعد از یک ماهگی، خواباندن نوزاد روی شکم به او کمک میکند تا عضلات مورد نیاز خود را برای بلند کردن سر خود به کار ببندد و سپس شروع به چرخش کند.
خواباندن شیرخوار روی شکم، اگر با نظارت شما باشد باعث میشود که او ترغیب به حرکت دادن بازوها و پاها شود و به تقویت عضلات سر، گردن و قسمت بالای بدن او کمک میکند. سعی کنید چند بار در روز و هر بار به مدت دو تا سه دقیقه با مراقبت، او را روی شکم قرار دهید.
بعضی از نوزادان در ابتدا دوست ندارند روی معده خود قرار بگیرند. قرار گرفتن در این موقعیت جدید می تواند یک تجربه عجیب برای آنها باشد. اگر این اتفاق افتاد، میتوانید این روشها را امتحان کنید:
از سه ماهگی تا چهار ماهگی، کم کم گردن گرفتن نوزاد رخ می دهد و شیرخوار می تواند سرش را به حالت نود درجه نگه دارد. او را به پشت بخوابانید و بازوهایش را بلند کنید تا به حالت نشسته دربیاید و سرش را نگه دارد.
عرشیا الان 2سالشه مثل همه بچه هاست بازی میکنه، شیرین زبونی میکنه،بعد از به دنیا اومدن عرشیا تازه حرف مامانم رو فهمیدم که میگفت: بچه روزیشو با خودش میاره. بعد از به دنیا اومدن عرشیا شوهرم کار پیدا کرد خداروشکر کارش خوبه از پس زندگیمون برمیایم،
پدرشوهرم طبقه بالای خونشو خالی کرد الان نزدیک یک ساله با اون زندگی میکنیم بدون پول پیش و کرایه تونستیم برای خودمون یه پس اندازی جمع کنیم واقعا درسته که میگن بچه روزیشو با خودش میاره بهتر به اتفاقات زندگی با خوش بینی نگاه کرد تا بتونیم براشون راه حل پیدا کنیم.
ما در خانواده توانمند تلاش میکنیم تا کودکان با نیازهای ویژه به همراه خانوادهشان از کلیه خدمات آموزشی، درمانی، مهارتی و محصولات (لوازم توانبخشی، اسباببازی، کتاب، صنایع دستی و…) متناسب با نیازهای خود بدون هرگونه محدودیت زمانی و مکانی از خدمات گفته شده بهرهمند شوند.
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.