طبیعت درمانی خانواده محور در کودکان اوتیسم
طبیعت درمانی خانواده محور : اختلال طیف اوتیسم اختلالی است که ملاکهای تشخیصی آن بر اساس پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی به صورت نقصان مداوم ارتباط و تعاملات اجتماعی در موقعیتهای مختلف و الگوهای علایق، رفتار و فعالیتهای تکراری محدود در زمان حال یا گذشته و در اوایل دوران رشد بروز یافته باشد.
مرکز اطلاعات اختلالات طیف اوتیسم علائم این طیف را نقص در ارتباطات کلامی و غیرکلامی، ناهنجاری تماس چشمی، ناتوانی در مشارکت در بازیهای تخیلی، مشکلات پردازش حسی، دلبستگی شدید و غیرمعمولی به اشیا، انجام بازیهای تکراری، حرکات تکراری و کلیشهای، پیروی انعطافناپذیر از عادات روزمره، تخریب روابط دوجانبه هیجانی و اجتماعی و خودآزاری میداند.
با توجه به آنچه امروز برآورد شده، شیوع این اختلال 1 در 68 نفر تخمین زده شده که نسبت به اولین گزارش آماری در سال 2002 افزایش قابل توجهی داشته است.
این کودکان افرادی با عملکردهای ذهنی متفاوت هستند به طوری که شیوههای برقراری ارتباط، تعامل، رفتار کردن و یاد گرفتن آنها با افراد دیگر متفاوت است.
با توجه به سیر طولانی این اختلال و نیازهای چندگانه آنها هزینههای مراقبت این کودکان بار اقتصادی زیادی برای خانوادهها و جامعه فراهم میکند که بخش بیشتر این هزینهها صرف آموزش و درمانهای خاص میشود.
این مسئله چالشهای زیادی در ارتباط با مراقبت و مدیریت به ویژه در زمینه مداخله و درمان برای خانواده و مراقبان آنها برای اتخاذ رفتار مقتضی مبتنی بر اطلاعات صحیح فراهم آورده است.
جدیدترین روش درمانی کودکان اوتیسم طبیعت درمانی خانواده محور
بحث درمان این کودکان با توجه به شدت و مزمن بودن اختلال در برگیرنده شیوههای مختلفی است که از جمله میتوان به تحلیل رفتار کاربردی، نظام برقراری ارتباط با استفاده از تبادل تصویر، داستانهای اجتماعی، آموزش و تربیت کودکان دارای اوتیسم و ناتوانی ارتباطی اشاره کرد که هزینههای زیادی را برای خانوادهها متحمل میکند.
یکی دیگر از مداخلاتی که روشی موفق و مقرون به صرفه است، روش طبیعت درمانی (اکوتراپی) است.
این مداخله در میان مردم با طیف وسیعی از نیازها به کار رفته است.
واژه «طبیعت»، طیف وسیعی از فضاهای باز، از باغها تا نواحی صحرایی و بیابانها را در بر میگیرد که شامل زندگی گیاهان، حیوانات و عناصر طبیعی مانند آب، سنگ، خاک، شن و غیره میشود.
طبیعت درمانی شیوهای است که در محیط، با استفاده از عناصر طبیعی موجود در آن به صورت فعالیتها و تجربیات مختلف محیطی استفاده میشود.
صحبت درباره طبیعت درمانی و تأثیر آن بر انسان و کاهش فشار روانی او در حوزه روانشناسی محیطی ذکر شده است؛ حوزه ای که بخش وسیعی از تحقیقات در زمینه تعامل انسان با طبیعت را در بر میگیرد در این زمینه نظریه هایی وجود دارد که از آن جمله میتوان به نظریه بیوفیلیا، نظریه ترمیم و بازسازی توجه و نظریه دلبستگی و حفظ محیط اشاره داشت.
نظریه بیوفیلیا
ویلسون در سال 1984 به عنوان اولین زیستگرا در این نظریه عنوان میکند که بین انسان و دیگر موجودات زنده پیوندی غریزی وجود دارد؛ یعنی انسانها به طور تکاملی خواهان نزدیکی با جهان طبیعت هستند.
این نیاز نه فقط در بهره وری مادی، بلکه در تمام زمینه های رشد هیجانی، شناختی، زیباشناختی و اخلاقی وجود دارد.
نظریه ترمیم و بازسازی توجه
اولین بارکاپلان و کاپلان در سال 1989 با تمرکز روی فرایند توجه بیان کردند که طبیعت اثری ترمیمی بر توجه دارد.
به عبارت دیگر، محیط طبیعی نوع خاصی از عملکرد شناختی را برای انسان به همراه میآورد.
حضور فرد در طبیعت و وجود عناصر طبیعی در آن باعث میشود ذهن وارد مرحله شیفتگی محض شود و خستگی ناشی از توجه پایدار به یک مسئله را از بین ببرد؛ یعنی به عنوان نوعی عامل تسهیلکننده عمل کند و این خود باعث بازسازی ذهن و بالا رفتن سرعت یادگیری شود.
نظریه دلبستگی و حفظ محیط
اینورث (1978) و بالبی (1988) این نظریه را مطرح کردند.
آنها بیان کردند که از مزیتهای طبیعت این است که مردم در آن احساس مالکیت میکنند و حس مالکیت و تعلق باعث شکلگیری دلبستگی سالم میشود.
در واقع شکل دادن و تسهیل دلبستگی های هیجانی به هر دو جهان انسانی و غیرانسانی میتواند باعث ترغیب سلامت روان شود.
تئوری سه گانه مغز پاول مک کلین
در این تئوری، وقتی از قسمت دوم مغز به نام مغز میانی (عاطفی) صحبت میکند، توضیح میدهد که مغز میانی به زندگی هیجانی انسان مربوط میشود؛ یعنی صمیمت، لمس، دلبستگی به دیگران، همسویی با دیگران که همگی محرکاتی برای تولید اکسی توسین هستند.
وقتی فردی در طبیعت و ارتباط با گیاهان یا پرورش آنها قرار میگیرد، خود به خود منجر به تولید اکسی توسین در بدن میشود.
این ترشح موجب تحریک مغز میانی و بهبود زندگی هیجانی و ارتباط بهتر با دیگران میشود.
با توجه به اینکه کودکان اتیسم در زمینه مهارتهای ارتباطی و هیجانی ضعیف عمل میکنند، ارتباط با گیاهان و طبیعت میتواند باعث کاهش بعضی نشانگان این کودکان شود.
نظرات ویلسون :
ویلسون (1984) معتقد است بین انسان و دیگر موجودات زنده اطراف او نوعی پیوند غریزی وجود دارد. طوری که به صورت ژنتیکی و رشد تکاملی خواهان نزدیکی و گرایش ذاتی با طبیعت و ارتباط برقرار کردن با آن است که باعث رشد زمینههای هیجانی، شناختی، اجتماعی و جسمانی میشود . احساس نزدیکی با طبیعت فرصت درگیر شدن فعال با طبیعت و عناصر آن را بیشتر فراهم میکند. فعالیت در فضایی مانند محیط طبیعی به دلیل برقراری ارتباط با عناصر آن مانند حیوان، آب، گیاه و تحریک حواس مختلف از طریق رنگ، صدا و هوا باعث بهبود وضعیت روانی و اجتماعی میشود و این مسئله با توجه به نشانگان کودکان اتیسم میتواند باعث کاهش مشکلات رفتاری، اجتماعی، شناختی و حسی شود .
جان دیویی به عنوان تأثیرگذارترین معلم آمریکایی در حدود یک قرن پیش هشدار داده بود که غالب شدن تجربیات ثانویه و غیر مستقیم در دوران کودکی میتواند برای او مشکلات زیادی را به وجود بیاورد، درصورتیکه تجربه مستقیم طبیعت حواس مختلف کودک را بیدار میکند و او را از تجربه دو حسی (بیناییشنوایی) وسایل الکترونیک رها میکند. بنابراین طبیعت به عنوان منبع اصلی و اصیل خوراکرسانی به حواس، با در اختیار قرار دادن فضایی آزاد برای جستوجو و درگیری با عناصر و محیط میتواند باعث رشد کودک در تمام ابعاد رشدی شود .
این شیوه درمانی دربرگیرنده انواع مختلفی از درمانها است که شامل درمان به کمک حیوان، باغبانیدرمانی،کشاورزی، فعالیت هنری در طبیعت، بیاباندرمانی، ماجراجوییدرمانی و درمان به کمک تمرینهای سبز است . بیشتر مطالعاتی که امروزه در زمینه طبیعتدرمانی انجام شده، روی کودکان با اختلال نقص توجه و بیشفعالی، بیماران بیمارستانی، افراد مضطرب و افسرده و پرخاشگر صورت گرفته است.
نتیجه گیری در مورد طبیعت درمانی خانواده محور
در تمام این مطالعات ارتباط و تعامل با طبیعت اثرات مثبتی بر ترویج سلامت، جلوگیری از بیماری، بهبود وضعیت جسمانی، بهبود استرس یا خستگی ذهن، بهبود کلی و دراز مدت در افراد از نظر سلامت و خوب بودن، گسترش مهارتهای ارتباطی، افزایش عزت نفس، بهبود ظرفیتهای مختلف رشد شناختی و جسمانی و اجتماعی و هیجانی کودکان، کمک به حفظ محیط زیست، داشتن فرصت برای پرورش گیاه و حیوان، تعامل با سیستمی پویا از طریق تغییر فصل، مشاهده طبیعت به عنوان عاملی آرامش بخش و اثر انتقال آن به فرد، دسترسی بالقوه به محصولات باغ، انجام و شرکت در کار تیمی، شرکت در تولید از طریق انجام فعالیتهای معنی دار اما نه به صورت الزام، میگذارد.
و در آخر به مزیت های طبیعت درمانی خانواده محور می پردازیم :
حضور در طبیعت و تعامل با عناصری مانند خاک، گیاه، درخت، حیوان، و باد به عنوان مرکزی برای برگشتن به تعادل عاطفی و روانی و حفظ و نگهداری حالتهای خلقوخوی مثبت در نظر گرفته میشود.
از دیگر مزیتهای طبیعت درمانی خانواده محور میتوان به این مسئله اشاره کرد که این شیوه نوعی خوددرمانی هم محسوب میشود؛ چرا که اسباب تحریکات حسی، بالابردن ظرفیت توجه و دقت، ایجاد احساس امنیت، افزایش حس نشاط، کاهش استرس و خستگی روانی، افزایش احساس خوب بودن را برای فرد فراهم میسازد.
نداشتن ارتباط با طبیعت و یا عدم فعالیت کودکان در فضای طبیعی و درگیر شدن آنها با ابزار و رسانههای الکترونیکی باعث ایجاد مشکلی به نام «غفلت از طبیعت» میشود.
ریچارد لو این اصطلاح را برای اولین بار در سال 2005 مطرح کرد و بیان داشت که این مشکل بر سبک و کیفیت زندگی کودکان تأثیر میگذارد .
لذا آگاه کردن کودک و والدین از وجود موهبت طبیعت و بیدار کردن شور و شوق حضور و بازی در طبیعت برای آنها امکان تجربه بیشتر طبیعت را برای کودک به همراه دارد و در نهایت منجر به همآغوشی بیشتر طبیعت، کودک و والدین و بهتر شدن روحیه آنها میشود.