بازی درمانی مهارت نه گفتن
25/02/1401تقویت حواس کودکان نابینا+ راهکارهای درمان آن
27/02/1401این مقاله تجربیات چندین ساله ی مادر کودک بیش فعال و خواهر کودک بیش فعال هست. امیدواریم با آگاهی شما عزیزان، هیچ بچه ای به اشتباه، چوب بیماریش و ناآگاهی پدرو مادرش نخوره.
توصیه ی بسیار مهم من اینکه هر کی این مقاله رو خوند و احساس کرد کودکش یک یا چند ویژگی داره، حتما حتما پیش روان پزشک کودک ببره تا بچه دقیق بررسی بشه. تا از عواقب بیش فعالی در امان باشه!!!
ویژگی کودکان بیش فعال
وقتی پسرم دنیا اومد خیلی خوشحال بودم، چه برنامه هایی که براش نداشتم!
فکر میکردم که پسر من فوق العادست!
تا دو سالگی همه چیزش عادی بود، ولی کمکم شروع به شیطنت کرد، کم کم با بزرگتر شدنش، مقایسه ی من با بچه ها ی همسنش شروع شد!
میدیدم چقدر نسبت به بقیه انرژیش بیشتره، شیطون تره ،فعال تر و لجباز تره!
یه نکته ای که هست اینکه ویژگی های بیش فعالی تو هر بچه ای متفاوت بروز میکنه، یکی شیطنت های خطرناک انجام میده، ولی یکی شیطنت های محتاطانه!!!
وجه اشتراک همه شون اینکه، فعالیت بیش از اندازه ای دارند!!!
بچههای که بیش فعالی دارند، معمولا رفتار های پرخاشگرانه ای با همبازیشون دارند و معمولا تو بازی ناسازگاری دارند و در بازی مدام در حال دعوا هستند!!!
خلاصه وقتی پسرم ۴ سالش شد، دیگه غیر قابل کنترل شده بود، حتی تو مهد هم از دستش عاصی شده بودند!!!
دیگه اینجا به همسرم گفتم ببریم دکتر که با این جمله مواجه شدم: بچه نرماله ، تو اعصابت ضعیف!!!
البته متاسفانه بعضی از مادر و پدر ها نمیخوان قبول کنن که فرزندشون عیبی داره، به همین خاطر بیشتر بچه ها درمان یا تشخیص داده نمیشن!!!
راستی این بگم: خواهرم دچار بیش فعالی بود ولی به علت ناآگاهی پدر و مادرم اصلا تشخیص نداده بودند! تا اینکه با تشخیص بیش فعالی پسرم،متوجه بیش فعالی خواهرم شدیم!!!
دخترها دچار بیش فعالی میشن ولی کمتر از پسرها!!!
بیش فعالی چندین نوع هست:
- بیش فعالی
- بیش فعالی تکانشی
- بیش فعالی همراه با کمبود توجه و تمرکز
- بیش فعالی تکانشی و همراه با کمبود توجه و تمرکز
متاسفانه هم خواهر و هم پسرم از نوع چهارم هستند بدترین حالت بیش فعالی هم هست، چون تمرکزی روی کارهاشون به خصوص درسهاشون ندارند!!!
الان خواهرم ۲۶ سالشه و میخام از ویژگی هاش بگم تا یه دورنمایی از کودکان بیش فعال درآینده داشته باشید!
خواهرم شیطون بود وقتی کلاس اول بود، مامانم طفلی یه روز خوش از دستش ندید!!!
مادر و پدرم اون قدر سواد نداشتن ببینن خواهرم مشکلش چیه، هر چی برچسب بود به خواهرم زدن !!!
بهش میگفتن: تو تنبلی، بی نظمی، خنگی، شلخته ای، بی ادبی و….
خلاصه خواهرم کلاس اول رو با نمره های داغون تموم کرد، بیشترم تو املا ضعیف بود، چون بیچاره تمرکزی روی درسش نداشت، چون دست خودش نبود!!!
معلم کلاس دوم خواهرم همش تو جمع تحقیرش میکرد، همش مامانم مدرسه میخواستن! مامانم با خجالت تمام، هر هفته مدرسه بود، و همهی کارهایی که خواهرم ناخواسته انجامش میداد مثل بی توجهی به درس، بازیگوشی و …. از کادر مدرسه عذر خواهی میکرد و تو خونه عوضشو از خواهر در میومد!!!
یکی تو مدرسه نبود بهمون بگه شاید این بچه اختلال داره!!!
خلاصه خواهرم هر سال تحقیر میشد تا اینکه اول دبیرستان ترک تحصیل کرد!!!
بعد از اون اصلا اراده ی هیچی رو نداشت، فقط میخورد، میخوابید!!!
همش دوست داشت بره بیرون خرید، بره خوش بگذرونه، بخوره!!!
میگفت برای زندگیم هدفی ندارم!
هر کاری انجام میداد، وسطاش ول میکرد!
با مامانم لجبازی میکرد!
و ما هم فکر میکردیم افسردگی داره!
افسردگی داشت چون بیش فعالی اگه درمان نشه افسردگی میاره؛ معمولا پسرها متاسفانه به سمت اعتیاد کشیده میشن
خلاصه خواهرم ازدواج کرد !!!
ولی اصلا به خودش نمیرسید
به بچش نمیرسید به زندگی نمیرسید، میگفت انگار مغزم این همه مسئولیت نمیتونه پردازش کنه!
خونه اش کثیف بود ، بچش تا میتونست میزد، با شوهرش بد رفتاری میکرد و…
تا اینکه جدا شد و …
همه ی این ها میتونست اتفاق نیوفته اگر پدر و مادرم اگاهی داشتن یا تو مدرسه مشکل خواهرم ریشه یابی می شد!!!
علائم بیش فعالی پسرم
گفتم که بیش فعالی دسته بندی میشه بعضی ها فقط قسمت شیطنتش دارند و بعضی ها هم علائمشون خیلی محدوده تو این قسمت علائم بیش فعالی پسرم میگم، شاید به کارتون بیاد!
- پسرم وقتی تو مهد بود، نسبت به بچه ها شلوغتر و ناآروم تر بود!
- دوست داشت همه به حرف اون گوش بدن!
- مربیا میگفتن رو جاش نمیشینه، فقط داره تو کلاس دور میزنه!
- بچه ها رو بدون هیچ دلیلی میزد!
- رو نرده ها میرفت!
- تمام اسباب بازی ها رو خراب و داغون می کرد!
- برای رسیدن به خواستش داد و بیداد میکرد!
- اصلا نمیتونست شعر حفظ کنه، فقط دو بیت اول شعرها رو حفظ میکرد، بقیه رو فقط قافیه هاش میگفت!
- وقتی میخواست بازی کنه همزمان به تلوزیونم گوش میداد یا باید تلوزیون روشن باشه!
- وقتی چند تا تصویر روبه روش میذاشتم و به ترتیب اسمشون میگفتم و ازش میخاستم اونم به ترتیب بگه نمیتونست!!!
وقتی علائم ببش فعالی پسرم دیدم، پیش خودم گفتم: حالا کجا باید ببرمش( البته اون موقع نمیدونستم پسرم چه مشکلی داره)؟!
سرچ کردن تو اینترنت شروع کردم!
متوجه شدم باید پیش روانشناس کودک، روانپزشک و متخصص مغز و اعصاب ببرمش!!!
چند جایی بردمش هر کی یه جوری جوابمو داد بعضیاشون دلسوز نبودن و..
ولی از اونجایی که یه دکتر مغز و اعصاب کودکان خوب سراغ داشتم، بردمش پیش همون!
تجربه ی من از 2 سال دکتر رفتن، بهم یاد داده بود که پسرمو باید دکتری ببرم که حتما حتما بهترین دکتر شهر یا منطقه باشه، چون داروهای اعصاب و روان عوارض زیادی دارند و باید به درستی تجویز بشند اگر دکتر کاربلد باشه میتونه درست تجویز کنه!
به هیچ عنوان دکترتون دم به دقیقه عوض نکنید چون چندین جلسه لازمه که پزشک، بچتون بشناسه برای همین بهتره تو انتخاب پزشک دقت لازم رو داشته باشیدکه نیاز به عوض کردن نباشه!!!
با چندین جلسه رفت و آمد به کلینک پزشک کار بلد پسرم، متوجه شدم، پسرم لکنت، دیسلکسی و آسپرگر داره که همگی پشت همین بیش فعالی قایم شده بودند، که اگه دکتر چندین جلسه پسرم نمیدید تشخیص داده نمیشد!!!
دیسلکسی یعنی اینکه تو خواندن، نوشتن حروف و اعداد مشکل داره، نمیتونن حروف، اعداد رو تو ذهنشون نگه داره!!!
من باهاش تو خونه کار میکردم، تو پیش دبستانی باهاش حروف، اعدا کار کردم چون میدونستم طول میکشه یاد بگیره، خودم باهاش کار کردم تا تو کلاس اول از همکلاسی هاش عقب نمونه!!! پسرم اصلا حروف الفبا، اعداد رو نمی فهمید، یادش میرفت، به قولی یه گوشش در بود یه گوشش دروازه!!!
وقتی تو خونه باهاش کار کردم متوجه نقاط ضعفش شدم و به فکر راهکار افتادم؛ چون متاسفانه هیچ دارویی نداره فقط نیاز به آموزش زیاد دارن تا راه بیوفتن!!!
پسر بیش فعالم آسپرگرم داشت
این موضوع رو زمانی فهمیدم که پسرم رو به کلاس کاردستی بردم!!
مربیش گفت: دست و چشم پسرتون هماهنگ نیست، متناسب با سنش کار نمیکنه!!
من این مشکل پسرم رو به حساب بیش فعالیش گذاشتم!!!
وقتی به رفتار و عملکرد پسرم دقت کردم متوجه شدم، نسبت به همسناش دوچرخه رو نمیتونه بدون چرخ کمکی رکاب بزنه یا روی پدال، دایره کامل نمیزنه، توپ محکم شوت نمیکنه!!!
انگار هماهنگی بین مغز و حرکتش کمه!!!
وقتی همکلاسیاش تو خیابون میدید بهشون نگاه نمیکرد!
اصلا اجتماعی نبود!
تو کوچه نمیرفت!
تنها تو پذیرایی نمیموند!
عادت به یک کار تکراری داشت، فقط ناخن میخورد یا مثلا یه تیکه از فیلم که خوشش میومد 20 بار میدید!
وقتی تو اینترنت سرچ کردم و دکترش بهم گفت: متوجه شدم نشانه های آسپرگر داره؛ بعضی بچه های که بیش فعالی دارند متاسفانه آسپرگر هم هستند!
دکتر دارو ها رو تغییر داد
داروش اول ریتالین بود که تمرکزش رو خوب کرده بود
ولی با دوز نصف ریتالین 10 ، حالت های عصبی گونه بهش دست میداد که بعد یک سال دارو ها رو جابه جا کردن با کم و زیاد کردن داروهاش فهمیدیم که چیا براش خوبه و بهش میسازه!!!
برای همین میگم باید بچه های بیش فعال باید تحت نظر یک دکتر باشند تا شناخت درستی از بچه داشته باشند و دارو ها رو متناسب با مشکل بچه تجویز بکنند!!!
یکی از مشکلات من با دارو ها این بود که پسرم بعد از دو ماه مصرف دارو، بهش عادت میکرد و دیگه جواب نمیگرفتم و مجبور بودم داروش با هماهنگی دکترش تغییر بدم!!!
پسربیش فعالم لکنت داشت!!!
معمولا بچه های آسپرگر و بیش فعال نه همه ولی بعضی هاشون لکنت دارند!
که این لکنت با داروها تا حدی بهتر میشه
من تا قبل این موضوع، فکر میکردم، لکنت یعنی تکرار یک حرف مثل نننننرگس! در حالی که پسرم لکنتش نوع دیگه بود حروف جابه جا میگفت مثلا به ملاقات میگفت: مقالات
یا میگفت: مامان بیا بیا بیا بریم خونه مامام جون خونه ی مامان جون اونجا اونجا بازی کنم
راستی قبل از اینکه پیش متخصص مغز و اعصاب ببرمش،پیش روان شناس کودک بردمش!!!
روانشناس کودک تشخیص بیش فعالی رو داد و گفت باید دارو مصرف بشه و من به شدت مخالف دارو بودم چون فکرمیکردم بچه بهش معتاد میشه و از بس درباره ی دارو بهم بد گفته بودند و بد شنیده بودم، به خودم اجازه ی دارو دادن به بچم نمیدادم، فکر میکردم یه جور ظلم به بچمه!!!
گفت: اگه دارو نمیدی حداقل کلاسای آموزش و کاردرمانی کودکان بیش فعالی ما بیار که معمولا 45 دقیقه ست و با بازی به بچه ها مهارت های مختلف رو آموزش میدیم!!!
چندین جلسه بچه رو کلاس بردم، حتی خودم تو کلاس شرکت میکردم تا یاد بگیرم تو خونه باهاش چطوری کار کنم!
شبیه میرزا نویس ها شده بودم هرچی مربیش میگفت رو یادداشت می کردم تا تو خونه باهاش کار کنم!!!
کارهای آموزشی تاثیر داشت ولی اندازه خودش!!!
ولی درمان بچه بیش فعال نبود!!!
با خودم فکر کردم تا کی جلسه ای خدا تومن پول بدم و بازم شاید 10درصد بهم کمک کنه!!!
گفتم بزار دارو رو شروع کنم، چون باید بین بد و بدتر یکی رو باید انتخاب میکردم و من اینبار دارو رو انتخاب کردم!!!
تنهایی مادران کودکان بیش فعال
روزهای خیلی سختی بود!!!
همه اش در حال امتحان کردن بودم!!!
روزها برام به سختی شب میشد!
با خواب شب آروم میگرفتم و با بیدارشدن پسرم استرس و اعصاب خوردی من شروع میشد!
نمیدونستم به بچم برسم یا به خونه زندگیم!!!
تازه همسرمم میومد، انتظار داشت که با روی خوش ازش استقبال بشه، حقم داشت!!! همه سعیم میکردم که پیش اون همه چی مرتب باشه خودم مرتب باشم، الکیم یه لبخندیم گوشه ی لبم میاوردم؛ ولی از درون خسته بودم، نمیخاستم تو خونه دعوا بشه؛ چون سرخواهرم، مادر و پدرم همه اش درحال دعوا و بحث بودند!!!
مامانمم از اون ور، ازم انتظارای بیهوده داشت؛ برای اینکه کسی متوجه شرایط پسرم نشه، مهمونی نمی رفتم، عذر و بهونه میآوردم خلاصه مامانم خیلی از دستم کفری بود!!!
هیچ کس منو به عنوان مادر کودک بیش فعال درک نمیکرد! همه میگفتند: تو بچه رو نمیتونی تربیت کنی! شلوغ کرد بزن تو گوشش دیگه از این کارا نمیکنه و … کسی نمیدونست درد بچه ام چیه! وقتی میگفتم: عصبانی میشدن بهم میگفتن تو چطور مادری هستی که رو بچه ات عیب میزاری؟ بچه بیش فعال چیه!!!
خیلی دوست داشتم به اطرافیان بگم: دست از سرم بردارید، خسته ام!!!
به خاطره فشار اطرافیان، بعضی وقت ها انقد از دست پسرم عصبانی می شدم که به شدت تنبیه اش میکردم
خیلیییی تنها بودم
خداروشکر با مشورت یکی از دوستانم، با یه مشاوره صحبت کردم الان در طول ماه به شکل تلفنی، آنلاین، حضوری باهاش در ارتباطم وگرنه کم میارم!
پسرم از کاردرمانی کودکان بیش فعال استفاده میکنه!!!
اگر روزگار شما هم مثل منه، حتما با مشاور، روانشناس صحبت کنید، برای خودتون وقت بزارید تا بتونید از پس بچه ها بربیاید. برای دریافت خدمات مشاوره ای با شماره 09054146911 تماس بگیرید.
خدمات سایت خانواده توانمند
ما در خانواده توانمند تلاش میکنیم تا کودکان با نیازهای ویژه از کلیه خدمات آموزشی، درمانی، مهارتی و محصولات (لوازم توانبخشی، اسباببازی، کتاب،و…) متناسب با نیازهای خود بدون هرگونه محدودیت زمانی و مکانی بهرهمند شوند.