کی بچشو برده گفتاردرمانی؟
29/01/1401مادر کودک کم شنوا فکر نکن تنهایی !!!
05/02/1401مشغول تدریس بودم که معاون مدرسه با دانش آموز جدید وارد کلاس شد. بهم گفت: از این به بعد ندا شاگرد شماست، از بیجارکردستان به این جا اومده، حواستون بهش باشه. من میرم تا بیشتر از این وقت کلاس رو نگیرم. معاون مدرسه ندا رو میز اول نشوند و رفت.
همه از دیدن ندا خیلی تعجب کردیم!!! ندا یک دست و یک پا نداشت!!!
من تو اون لحظه نمیدونستم چیکار باید بکنم؟ چی باید بگم؟ دست و پام گم کردم!!! با افتادن کیف درسا به خودم اومدم. سر حرف رو با ندا باز کردم، گفتم: خوش اومدی، خیلی خوشحال باهات آشنا میشم، امیدوارم امسال تو کلاسم بهت خوش بگذره، ازش خواستم خودش رو معرفی بکنه و بهمون بگه میخواد تو آینده چیکار بشه؟
ندا خودش رو معرفی کرد و گفت: نمیدونم تو آینده میخوام چیکاره بشم!!!
وقتی این حرف ندا رو شنیدم، گفتم اشکال نداره، یه عالمه وقت داری بهش فکر کنی . حالا بریم سراغ درسامون. البته مثل همیشه یه بازی میکنیم بعد درس رو شروع میکنیم( من قبل از تدریس مفاهیم رو در قالب بازی به بچه ها ارائه میکنم!!! دوست ندارم بچه ها به اجبار مطالب رو یاد بگیرند).
ولی اون روز بر خلاف رویه ام عمل کردم به بچه ها گفتم: بچه ها حواسم نبود امروز اول از کتاب شروع میکنیم بعد بازی میکنیم.
بچه ها قبول نمی کردند ولی اون روز من نمیتونستم، ذهنم قفل بود!!! اون روز موقع حرف زدن خیلی حواسم بود، چیزی نگم، ندا ناراحت بشه!!! مثلا نگم حالا دو دست هاتون بیارید بالا و ندا نتونه. تو آموزش ریاضی، من از دست و پای بچه ها زیاد استفاده میکردم، مثلا میگفتم چند تا دست دارید؟ حالا انگشت های پاتونم بشمارید و … ولی اون روز با دیدن ندا و شرایطش من نمیدونستم چه بازی به بچه ها بگم که ندا هم بتونه مشارکت داشته باشه؟! من نمیدونستم با این وضع چطوری باید کارهای آموزشی رو جلو ببرم؟! اون روز سخت ترین روز زندگیم بود.
شما جای من بودید چیکار میکردید؟ با همون رویه قبلی درس می دادید یا رویه تون تغییر می دادید؟
اون روز خیلی درگیر بودم، نمیدونستم چیکار باید بکنم تا اینکه با یکی از دوستام تماس گرفتم و مشکل رو بهش گفتم. دوستم از یه زاویه دیگه به موضوع نگاه کرد، گفت: حالا چی میشه چند وقت روش تدریس اتو رو تغییر بدی؟ چی میشه مثل معلم های دیگه از کتاب استفاده کنی تا ندا رو بهتر بشناسی و با قابلیت هاش آشنا بشی؟! ندا رو قضاوت نکن با پیش فرض باهاش برخورد نکن. بزار تو فرآیند ندا رو بشناسی شاید ندا با معلولیتش کنار اومده؟! شایدم اصلا براش مهم نیست؟! چون از یه شهر دیگه به اینجا اومده نمیشه رفتار ندا رو به خوبی تحلیل کرد باید از زمان کمک گرفت تا بهتر ندا رو بشناسیم ولی میتونی فعالیت های رو تو کلاس اجرا کنی تا بچه های دیگه، فکر نکن با اومدن ندا دیگه نمیتونن بازی بکنند. تو حواست باید به همه ی بچه های کلاس باشه، اگر درست مدیریت نکنی اینجوری نه به ندا کمک کردی نه به بچه های دیگه!!! بچه ها رو با هم آشنا کن، یه فرصتی رو تو کلاس بوجود بیاره تا بچه ها بتونن با افکار و احساسات همدیگه آشنا بشن، به جای اینکه همدیگر رو با پیش فرض بشناسند!!! تو که نمیتونی بی خیال بازی بشی بیا یه ترفند بازی درمانی یادت بدم. میتونی از نقاشی گروهی استفاده کنی البته قبل از اجرا نقاشی گروهی بهتره بچه ها رو با قوانین کار آشنا کنی!!!
حرف های متین برام مثل قرص آرام بخش بود!!! ازش خواستم به کلاسم بیاد و خودش این کارو انجام بده تا من کمی به شرایط مسلط بشم. متین قبول کرد با مدیر مدرسه هماهنگ کردم و متین به عنوان بازی درمانگر به کلاس من اومد. وقتی متین رو به بچه ها معرفی کردم خیلی تعجب کردند گفتند: مگه بازی درمانیم شغله؟ یعنی شما همیشه بازی میکنید؟ و….
متین گام به گام همه ی حرف های که به من گفته بود را اجرا می کرد، منم مثل بچه ها، تو بازی بودم و همه حرف های متین رو اجرا می کردم. اون روز خیلی خوش گذشت، فکر کنم بهترین دوره آموزشی کارم بود. به نظرم هر آدمی تو هر مقامی نیاز به یادگیری دارد، ما معلم ها بیشتر از همه به یادگیری نیاز داریم تا بتونیم نسل قوی را به جامعه تحویل بدیم. اون روز، من همه حرف های متین رو یادداشت کردم تاخودمم هر چند وقت یکبار تو کلاس اجراش کنم. اون روز متین گفت:
گام اول بازی:
موقعی که کودکان برای اولین بار وارد گروه بازی درمانی میشوند، احساس خجالت میکنند، و مطمئن نیستند که چه چیزی اتفاق میافتد. بسیار مهم است که یک حالت صمیمیت، امنیت، مزاح و شادی را در اولین جلسه منتقل کنیم. معمولا کودکان زمانی که در یک جلسه یا دورهمی قرار می گیرند برای بیان احساسات و افکار خود نیاز به فضای آرام و امن و همدلانه دارند. مربی و بازی درمانگر در گام اول باید این شرایط را فراهم کند تا کودکان با خیال آسوده بتوانند آن چه در ذهن خود دارند را بیان کنند. البته باید به این نکته توجه کرد که بعضی از کودکان انواع حس ها را نمیشناسند و با افکار خود به درستی آشنا نیستند و نمیتوانند به درستی آنچه در ذهن دارند را بیان کنند. بازی درمانگر در جلسه بازی درمانی گروهی باید به این تفاوت ها توجه کند تا بتواند روش مناسب بازی درمانی را ارائه کند. ایجاد یک جو ایمن و صمیمی در طی جلسه اول بازی درمانی مهم است. با ایجاد این جو، ارتباط و بیان افکار و احساسات آشکار میشود.
گام دوم بازی:
گام دوم بازی درمانی گروهی، انتخاب فعالیت مشترک است که باید متناسب با علاقه همه کودکان باشد تا بتوانند در این فعالیت مشارکت داشته باشند. نقاشی بهترین موقعیت گروهی است که میتواند برای همه کودکان جذاب باشد.
نقاشی گروهی یک فعالیت نو و جدید، برانگیزاننده، و غیر تهدید آمیز است که در مواقع ایجاد همدلی به کار میبریم تا اعضای گروه را به یکدیگر معرفی کنیم.
نقاشی یک فعالیت آشنا برای اکثر کودکان است؛ مداد شمعی ها، وسایل راحت و مورد علاقه کودکان است با استفاده از نقاشی و بازی درمانی میتوان به کودکان مهارت های مختلف زندگی را آموخت تا آنان بتوانند تفاوت خود را با دیگران بپذیرند و و با همسالان خود راه تعامل درست را بیاموزند.
این فعالیت برای تمامی کودکان سنین مختلف مناسب است از این فعالیت میتوان برای تفاهم و همدلی استفاده نمود.
گام سوم بازی:
گام سوم بازی درمانی گروهی اجرای درست این فعالیت است باید فضا و امکانات بازی متناسب با شرایط همه ی بچه ها باشد تا همه احساس راحتی کنند.
- درمانگر و کودکان در سر یک میز با ارتفاع مناسب می نشیند و به حد کافی جا برای هر کودک وجود دارد، تا بدون گرفتن جای دیگران به نقاشی بپردازد. بعد از آشنایی های اولیه، یک برگ بزرگ از کاغذ نقاشی و یک جعبه مداد شمعی روی میز قرار داده میشود. سپس قوانین زیر را برای فعالیت توضیح میدهیم:
- برگه توسط اعضا دست به دست دور میچرخد، از جمله درمانگر، اجازه داده میشود به مدت دو دقیقه نقاشی کنند
- کل گروه یک تصویر میکشند. هر فردی یا به چیزی که قبلا ترسیم شده، چیزی اضافه میکند یا چیزی اضافه میکند که با آن هماهنگ باشد
- هیچ توافقی از طرف هر عضو گروه در کشیدن تصویر وجود ندارد
- هیچ کس نباید چیزی را که توسط عضو گروه دیگر ساخته ( ترسیم) شده، تهدید کند یا خراب کند ( مثل یک بمب، هواپیمای دست سازی که توسط کودک دیگری ساخته شده است.) یا چیزی را که اکنون روی برگه است، از بین ببرد ( مثل خط خطی کردن آنچه که توسط شخص دیگری ترسیم شده است)
- چون ما علاقه مندیم هر قسمت از تصویر شخص کاملا متعلق به خودش باشد، در مواقع ترسیم کسی صحبت نمیکند
- بعد از این که هر عضو گروه نوبت و تصویر تمام شد، ما در مورد آن صحبت میکنیم.
یادآوری: اگر درمانگر بتواند طوری ترتیب دهد که آخرین نفر برای ترسیم نقاشی باشد، او میتواند چیزهای ضروری از جمله آسمان، زمین، ابرها یا زمینه مشابه اضافه کند تا تصویری با یک کل مجسم بکشد.
موقعی که نقاشی تمام میشود، درمانگر از هریک از کودکان درخواست می کند تا در مورد تصویر صحبت کنند. سوالات مشابه با موارد زیر را میتواند پرسید: این چند نوع تصویری است؟
چه نوع مکانی را نشان میدهد؟ آیا یک جای شاد است؟ آن مکان غمگین است؟ آن مکان ترسناک است؟ آیا تصویر احساسات دیگری را نشان میدهد؟ در صورتی که شما بتوانید در هر جایی از تصویر باستید، دوست دارید کجا باشید؟ اگر شما بتوانید به جای هر چیزی در تصویر باشید، دوست دارید چه چیزی، یا چه کسی باشید؟ چرا؟ چه احساس داشتید اگر به جای آن شخص، حیوان یا چیز بودید؟ آیا مورد دیگری وجود دارد که در مورد تصویر بگویید؟
جمع بندی
بازی درمانی راهی برای شناخت افکار و احساسات کودکان است. اگر افکار و احساسات کودکان را به درستی بشناسیم میتوانیم آنان را به درستی درک کنیم. بازی درمانی راهی برای تعامل با دنیای کودکان است. بازی درمانی گروهی فعالیتی برای آشنای کودکان با همسالانشان است تا از این طریق بتوانند در موقعیت عملی نحوه تعامل و گفتگو را فرا بگیرند. در صورت نیاز به بازی درمانگر میتوانید از مشاوره رایگان سایت خانواده توانمند استفاده کنید تا با مجرب ترین بازی درمانگران آشنا شوید.